پرهام پرهام ، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره

پرهام مهربونم

پرهام مریض شد.

خدای بزرگ  پرهام اینقدر بی حال بود که حتی نمی تونست گردن بگیره فقط خوابیده بود و ناله می کرد هر غذا یا شیری که بهش می دادیم همه رو بالا می آورد و اسهال شدید داشت . تب هم به تمام مشکلاتش اضافه شده بود و مرتب باید درجه تبش رو می گرفتم . آب بدنش آنقدر پایین آمده بود که گریه اش اشک نداشت . این روز سوم بود که مریض بود . نمی دونستم  چرا این طوری شده بود . چهارشنبه  گذشته (91/8/3) بود که تصمیم گرفتم یه کم زبان کار کنم به خونه مامان محمد رفتیم کتابهای زبان فرزانه رو گرفتم . اونجا پرهام با فیروزه کلی بازی کرد حسابی بهش غذا دادم و خوشحال بودم که همه غذاشو خورده . تا ساعت 11 شب اونجا بودیم وقتی به خونه آمدیم پرهام اصلا خوابش نمی آمد و ...
17 آبان 1391

عسکهای یک سالگی پرهام

دوست داشتم زمانی که  تولد  یک سالگی پرهام هست  اونو به آتلیه ببرم و ازش عکس بگیرم ولی وقتی خوب  فکر کردیم  دیدیم خسته می شه و موقع تولدش بهانه گیری می کنه به خاطر همین تقریبا  با 2 ماه تاخیر (28 مرداد ) با عمه فرح ، فرزانه و محمد پرهام رو به  آتلیه کلبه که از آشناهای عمه فرح بود و توی مرودشت آتلیه داشت بردیم و کلی ازش عکس گرفتیم  . فرح از قبل با سحر که مسئول آتلیه بود هماهنگ کرد . ماه رمضان بود پرهام رو خوابوندم که حسابی استراحت کرده باشه . پشت ماشین رو پر کردیم از اسباب بازیهای پرهام که هیچکدوم هم مورد استفاده قرار نگرفت و خلاصه حرکت کردیم به سمت مرودشت . توی راه به پرهام غذا دادیم که حسابی شارژ ب...
2 آبان 1391
1